توانایی و قدرت مدیریت از مسائلی است که ما در سازمان ها و محیط های کاری و اجتماعی اغلب با آن درگیر هستیم ، دوره های مختلف دانشگاهی و آموزشی در این زمینه افراد را برای مدیریت هرچه بهتر آموزش می دهند و امروزه ما در حوزه های گوناگون ، شاهد ظهور نسلی از مدیران زبده و دانش آموخته هستیم که مسائل سازمان را پیش می برند اما آیا همه ی این مدیران قدرت رهبری سازمان و اهداف سازمانی را دارند ؟ عده ای معتقدند که رهبری بر خلاف مدیریت قابل آموزش دادن نیست و این توانایی خاص بصورت ذاتی در برخی افراد وجود دارد اما بنظر می رسد کسانیکه استعداد بالقوه ی رهبری را دارند با راهبرد هایی می توانند این توانایی را پرورش بدهند . امروزه نیاز به رهبری در سازمان ها و موسسات مالی بیش از پیش احساس می شود و این بدلیل بالارفتن سطح رقابت و فشرده شدن صف حضور این گونه سازمان ها در جامعه و عرصه ی اقتصاد است . قصد داریم در این مقاله به موضوع رهبری بپردازیم .
شما مسئول گروه کاری تان هستید و در نقش یک رهبر ، وظیفه هدایت گروه و بکارگیری راهبرد های مختلف برای رسیدن به اهداف از پیش تعیین شده را بعهده دارید . رفته رفته به پایان سال کاری نزدیک می شوید و باید شرایط ارزیابی و نتیجه گیری از فعالیتهای تان را مهیا کنید .اگر می خواهید در رهبری یک کار گروهی ، یک شعبه ی بانک و حتی مجموعه های بزرگتر موفق باشید باید از پایان سال مالی تان نتیجه گیری کنید . این نتایج به شما می گویند که نقاط ضعف و قوت شما در چیست ؟ شاید با خود بگویید نه این نتایج نشاندهنده ی قصور کاری اعضای تیم یا تلاش های آنهاست اما باید بدانید تیم بخشی از وجود شماست شما نقش مغز در بدن را بعهده دارید ، پاسخ منطقی به کنش ها و تصمیم برای واکنش های صحیح بعهده ی شماست ، پس دستآوردهای مثبت و منفی گروه تان را بررسی کنید چون کشف آنها ، تضمین کننده بهبود شرایط در سال مالی آینده است .
پس از بررسی ، ناگهان با مسائل ساده ای مواجه می شوید که بنظرتان برطرف کردن آنها راحت تر از این حرفها بوده و شما زمان زیادی را بدون توجه به این نکات ساده از دست داده اید . در ادمه، موارد مشترک ساده را که رهبران گروه ها و سازمان ها اغلب از آن غافل می شوند در مطرح می کنیم شاید شما هم با این مسائل ، مواجه شده باشید .
به خودتان چقدر فکر می کنید ؟ چقدر سلامتی تان برای شما مهم است ؟ آیا ورزش می کنید ؟ رژیم غذایی سالمی دارد ؟خواب چطور ؟ آیا به اندازه ی کافی می خوابید ؟شاید تابحال به هیچکدام از این سوالات بطور جدی فکر نکرده باشید اما باید بدانید بعنوان یک رهبر باید سالم بمانیدو مراقب سلامتی تان باشید . مغزتان ، بدنتان و روحتان را تمرین بدهید آن وقت می توانید امیدوار باشید که دیگران روی شما حساب کنند چون شما روی خودتان حساب کردید .
یکی از پیش شرط های اساسی رهبری ، خودشناسی است ، بیشتر از آنکه اعضای گروهتان را چک کنید به زوایای تیره و روشن درونتان فکر کنید. اگر زودرنج و عصبی هستید یا اینکه توانایی نه گفتن ندارید ، وقت کم است زودتر باید تمرین کنید تا شرایط درونی تان را کنترل کنید و بهبود حاصل کنید . اگر اعضای گروهتان به دفعات با خطر فشار خون بالا ، عصبیت های پی در پی و رفتار پر استرس شما مواجه شوند ، طولی نمی کشد که اعتمادشان را به شما از دست می دهند و سراغ پنهانکاری حین اشتباه و سرپوش گذاشتن بر خطاهای کاری شان می روند .
رهبران موفق سازمانی معمولا توسط همکاران و شرکای قوی کاری که هنرشان خوب شنیدن است احاطه می شوند و مامور خلق فرصت های مناسب رشد حرفه ای برای دیگران هستند . گفتاری است معروف که قرن ها پیش در یکی از نامه های نیوتن فیزیکدان مشهور پیدا شد : " اگر من بیشتر از دیگران می بینم تنها به این علت است که برشانه های بزرگانی ایستاده ام " شانه هایتان را به اعضای تیمتان ببخشید و بگذارید آنها هم شانس بهتر دیدن را پیدا کنند .در واقع گوش کردن ، سکوت برای شنیدن نیست و هنوز این شگفتی باقی است که چطور خیلی از ما این توانایی را دست کم می گیریم . همانطور که انتظار دارید اعضای گروه تان ، شنوندگان خوبی باشند شما نیز باید شنونده ی خوبی باشید . شنونده ی خوب می تواند محتوای کلام را درک کند بنابراین در مذاکره بهتر عمل می کند . وقتی شما فقط سکوت کنید که بشنوید و در حین گوش سپردن فعال نباشید درک صحیحی از اتفاقات نخواهید داشت و این رهبری شما را بطور قطع با چالش مواجه می سازد .
به مدیریت زمان فکر کنید رهبران ، خوب استادان مدیریت زمان هستند و زمان را باارزشترین کالا می دانند ، هدر دادن یک لحظه یعنی هدر دادن یک فرصت ! وقتی از مزیت رقابتی بهره می برید که استاد هنر تمرکز روی یک موضوع متناسب با زمان باشید .
اگر صبح به محل کارتان رفتید و ضعیف ترین عضو گروه با طرحی بهتر از طرح ذهنی شما ، کنار میزتان ایستاد ، نفس حبس شده تان را رها کنید و روی تصویر بزرگتری تمرکز کنید ، می دانید کدام تصویر ؟ تصویر موفقیت سازمان که در گروی طرح و نقشه های بهتر است اگر چه طراحش شما نباشید و این یعنی به رقابت های درونی نه بگویید و به همکاری بله !
مدیریت برند سازمان از هنرهای شماست . از بسته های تبلیغی محصول یا خدمتتان ، حمایت کنید و در ترویج آن شخصا ، نقش ایفا کنید . ساده ترین راه استفاده از صفحات شخصی تان در فضای مجازی و شبکه های موبایلی است که امروزه طرفداران بسیاری دارد . این شما هستید که می توانید الگوی تصویر سازی مجازی برندتان برای اعضای گروه باشید .
با فناوری های مربوط به کارتان رشد کنید . شما باید برفراز آخرین روند های پرطرفدار فناوری بایستید تا بتوانید تاثیر سه گانه ی روند های فناوری ، سازمان و مخاطبانتان را درک کنید . مقصود این نیست که استاد فناوری باشید کافی است فقط آن را بشناسید و بدانید آخرین دستآوردهای این حوزه چگونه عمل می کنند . برای این کار شاید بد نباشد بیشتر مطالعه کنید ، مطالعه کنید و بازهم مطالعه کنید .
ارتباطات امری انتخابی نیست شما باید کانال ارتباطی تان را شناسایی کنید و ناشناخته های آن را کشف کنید هرچیزی که مفهوم مبهم در ارتباطات شما دارد ، باید بسرعت برایتان رمز گشایی شود وجود ابهام در ارتباطات فرصت تصمیم گیری بموقع را از شما می گیرد .
با ذهن های قوی تر از خودتان مراوده کنید کسانیکه از لحاظ کاری ضعیف تر از شما هستند بناچار فقط شما را تایید می کنند و این یعنی تضعیف سیستم ، سطح مباحث ، نتیجه ی کار و رهبری شما .
بجای خلق انتظارات دست نیافتنی ، فرصت خلق کنید اگر شما امروز رهبر هستید فقط به دلیل شایستگی های شما نیست بلکه کسانی بوده اند که در را برای شما باز کردند شما هم این چرخه را ادامه دهید و در را برای نفرات بعدی بازکنید .
شما مچبور نیستید هر دعوتی را بپذیرید چرا که انرژی شما محدود است زمانتان را برای کارزارهای کوچک هدر ندهید و هرگز درگیر چالش های شخصی در ارتباطات میان سازمانی ، نشوید اما در کنار این شبکه ی ارتباطی خودتان را داشته باشید و در این مورد سخاوتمندانه رفتار کنید ، افکار و ایده هایتان را به اشتراک بگذارید . منابع روابط حرفه ای تان را اینچنین مدیریت کنید.
گاهی وقت ها شکست می خورید و این اصلا مهم نیست ، زیرا شکست واقعی ، بی تحرکی بعد از شکست پروژه است . این بی تحرکی بنوعی خودزنی شبیه است ، نقایص را می توان خیلی زود ترمیم کرد اما اگر شما خود و تیم تان را بخاطر شکست پروژه نبخشید در آینده باید صحنه ی رهبری سازمان را ترک کنید .
گاهی وقت ها تردید می کنید ، باید بسرعت به اهداف کلیدی تان برگردید ، هیچ اشکالی ندارد بعنوان یک مسئول موسسه مالی گاهی از خودتان بپرسید سوال کنید اهداف کاری من چیست ؟ این سوال بخشی از مشکل را حل می کند چون به شما و تیم تان تمرکز می دهد . هر عاملی که سرو صدای حاشیه ای تولید می کند از اطرافتان حذف کنید اگر احساس کردید مسئله ای حاشیه ای بیش از حد شما را درگیر می کند و ثمربخش نیست یا اینکه پررنگ تر از متن است ، فرمان توقف آن را صادر کنیدو فورا از پدید آورنده بپرسید : آیا می توانی در یک جمله بگویی چرا ما باید این کار را انجام بدهیم ؟ فقط در یک جمله .....
و سرانجام باید گفت رهبری سازمان های مالی بیش از هرچیز به خلاقیت نیاز دارد اگر بعنوان یک رهبر نتوانید خلاقانه از شرایط حاکم بر بازارهای پولی و سرمایه گذاری استفاده کنید ، باید قید رهبری را بزنید و به مدیریت از سر وظیفه قناعت کنید .
نویسنده: انسیه پولادزاده