چندی پیش علی کی لانی معاون مدیرعامل بانک تجارت در امور استانها در گفتگویی با یکی از نشریات اقتصادی کشور به تشریح دیدگاههای خود درخصوص آینده بانکداری شعبه ای در ایران با توجه به توسعه روزافزون خدمات بانکداری الکترونیک و ظهورفین تک ها پرداخت . نظر به اهمیت موضوع گزیده بخش هایی از این مصاحبه از نظرتان میگذرد.
مدیریت موثر شبکه شعب به یکی از چالشهای بانکها ــ نهتنها در ایران بلکه کل جهان ــ تبدیل شده است و راهبردهای بهینهسازی چیزی جز حذف و تغییر ماهیت شعبه نیستند، در این رابطه چه نظری دارید؟
ورود تکنولوژی در هر کسب و کاری به ناچار سبب تغییر میشود . ابزارهای الکترونیکی که طی سالهای اخیر ــ به خصوص در حوزه بانکی ــ وارد کشور شده تحولات بسیاری پدید آورده که سبب متمایل شدن سیستمهای بانکی به ارائه خدمات از طریق دستگاههای هوشمند موبایل، سیستمهای الکترونیکی و اینترنت شده است که طبق منطق اقتصادی طبعاً برخی از فعالیتهای شعبه مانند واریز، نقلوانتقال، برداشت وجوه، پرداخت قبوض و... را تحتتأثیر قرار میدهد اما آیا تمام کار بانک همین است؟ اینکه تعداد شعب تا چه اندازه ای کاهش پیدا کند شاید بتواند پاسخ شفافی به این سئوال دهد. علیرغم پیشرفتها و ابزارهای الکترونیکی بررسیهای موجود در دنیا نشان میدهد انتخاب 80درصد مشتریان بانکها براساس شعبه صورت گرفته، به این معنا که مشتری شعبه را دیده و سپس آن بانک را انتخاب کرده است.
بنابراین میتوان گفت شعبه نقش آغازگر فروش خدمات و محصولات را ایفا میکند. ابزارهای الکترونیکی در قالب درگاههای مختلف بانکی مطرح شدهاند و ممکن است نسل امروز را از شعبه بینیاز کند، تا جایی که حتی برای افتتاح حساب هم به شعبه نخواهد آمد. این نسل بعدی هنوز کوچک است اما بدیهی است که با حضورش در عرصه کسب و کار باید تمهیداتی اندیشیده شود.
نسل امروز افرادی هستند که با تکنولوژی آشنا هستند و بلوغ کاری و برداشتشان در این دهه اخیر شکل گرفته. تصور میکنم این نسل طی 10 سال آینده وارد بازار بانکی شوند اما پر واضح است که نسل کنونی به نقل و انتقالات ساده تمایل بیشتری خواهند داشت. اکنون شعب وجود دارند، اما شکی در محدودیت و کاهش آنها نیست. میتوان افت شدید و یکباره آنها را طی 7 تا 8 سال آینده به عنوان پاسخ کلی سئوال شما در نظر داشت.
برخی از شعب به دلیل مشکل ساختاری زیانده هستند اما در رابطه با برخی دیگر از شعب زیان ده شاید بتوان راهکاری برای خروج از زیاندهی پیشنهادکرد. آیا میتوان از طریق راهبرد کاهش شعب،این شبکه را سودآور کرد؟
بله، شعب میتوانند کمتر و هوشمندتر باشند، زیرا سیستمها به جای افراد قرار میگیرند و میتوانند هزینه ی نیروی انسانی را کاهش دهند. بنابراین میتوان کاهش شعبه را به منزله سودآور شدن دانست به این صورت که از دستگاههایی مانندخودپرداز در محل شعبه استفاده کنیم و پرسنل را کاهش دهیم. به این ترتیب چنانچه لازم است به کاهش شعب بپردازیم بهتر است شعب باقیمانده هوشمندتر شوند تا بازدهی بهتری داشته باشند.
هوشمندسازی طبیعتاً با حذف نیروی انسانی اتفاق خواهد افتاد که یکی از چالشهای موجود است و همیشه مقاومتهای مهمی در برابر کاهش شعب وجود دارد، برای مدیریت نیروی انسانی چه راهبردی خواهید داشت؟
شعب بانکها در دنیا براساس سرانه تعریف میشوند. طبق آمار سال 2015 در فرانسه 37.5، ژاپن 34.1 و ایالت متحده امریکا 32.8 شعبه به ازای هر 100هزار نفر وجود دارد. جالب است که این بررسی در ایران 31 شعبه را برای هر 100هزار نفر نشان میدهد که اتفاقاً با مورد توجه قرار دادن علم، تکنولوژی و پیشرفتهای موجود در دنیا از نظر رتبه خیلی هم پرشعبه نیستیم.
در مقایسه با کشورهای منطقهای چطور؟
شما معتقدید که در مکانهای با تکنولوژی، الکترونیک و سیستمهای بهروزتر باید تعداد شعب کمتر باشند و نکته جالب اینجاست که این مکانها شعب بیشتری دارند اما در قطر، مالزی، عربستان سعودی و... طی مقایسه میتوان گفت از حد مشخص کمتر هستند. میتوان آماری از شعب HSBCبه عنوان بانک معتبری در انگلیس نام برد که حدود 260هزار نفر پرسنل و 7هزار شعبه داردکه اگر صف و ستاد را در نظر بگیریم سرانه پرسنل شعبه 30 نفر خواهد بود. بنابراین با تمام پیشرفتهای موجود شعب دارای جذابیتهایی هستند و اینطور نیست که تنها به دلیل فراگیری عملیات الکترونیکی و موبایلبانک به جمعآوری شعب بپردازیم. به نظرم بهتر است مشکل ریشهیابی شود.یکی از مباحث موجود در بانکها این است که شعب عمدتا با هدف ارائه خدمات دریافت و پرداخت ایجاد شده اند آن هم پیش از آنکه بانک دولتی یا خصوصی باشد. بنابر همین مسئله، دولت براساس وظایف خود در دورترین نقطه یک روستا شعبه بانکی تأسیس میکرد تا بتواند توزیع تسهیلات داشته باشد و هزینهفایده هم مطرح نبود. مشکلات بیشتر در شعبی هستند که در یکسری مناطق برای انجام مأموریت و رسالت خاص ایجاد شدهاند که به لحاظ دولتی این مأموریت اکنون به پایان رسیده و مثلاً دولت سهام بانک تجارت را واگذار کرده است. یکی از چالشها این است که تعطیلی این شعبهها ممکن است نارضایتی مردم و مسئولین محلی را به همراه داشته باشد زیرا همچنان نگاه این است که بانکها دولتی هستند و تنها برای ارائه خدمات ایجاد شدهاند، اما به دلیل حجم بالای بازنشستگی پرسنل در بانک ها فکر نمیکنم با مازاد نیرو روبرو شویم زیرا میزان نیروی انسانی شعب تعطیل شده شعب تقریباً با تعداد پرسنلی که بازنشسته می شوند، برابری میکند....
نسخه کامل این گفتگو در شماره 27 ماهنامه بانکداری آینده منتشر شده است